گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تاریخ تمدن - عصر لویی
فصل هفدهم
.III- نجوم


ستارگان در یکصد کشور تحت بررسی علمی قرار داشتند. در ایتالیا ریتچولی (1650)، منجم یسوعی، نخستین ستاره دوتایی را دو ستاره که با چشم غیرمسلح یک ستاره به نظر میآیند، ولی با تلسکوپ دو ستاره دیده میشوند که آشکارا در حول یکدیگر میچرخند کشف کرد. یوهانس هولیوس در دانتزیگ، رصدخانهای در خانه شخصی خود بنا کرد، ادوات لازم را هم خودش ساخت، فهرستی از 1,564 ستاره تهیه کرد، چهار ستاره دنباله دار کشف کرد، انتقال و حرکت عطارد را مشاهده نمود، از جنبش نمایان ماه (تغییرات ادواری در مرئی بودن بخشهای آن) آگاه شد، نقشهای از سطح آن ترسیم کرد، و بر چند قسمت آن نامهایی گذاشت که تا امروز هم در نقشه های مربوط به ماه دیده میشوند.هنگامی که به رصد کنندگان اروپا اطلاع داد که وی با دیوپتر (وسیله رویتی که فقط یک عدسی یا یک منشور در آن به کار رود) توانسته است وضع نجومی را با همان دقت تلسکوپهای مرکب تعیین کند، رابرت هوک به مخالفت با ادعایش برخاست; هاله از لندن به دانتزیگ رفت تا موضوع را بیازماید، و گزارش داد که هولیوس درست گفته است.
لویی چهاردهم، که از اهمیت نجوم در امر دریانوردی آگاه بود، بودجهای فراهم آورد. تا در پاریس یک رصدخانه بنا و مجهز کنند (1667-1672). از همان مرکز، ژان پیکار هیئتهایی

را برای مطالعه آسمان از نقاط مختلف زمین رهبری یا گسیل میکرد; وی برای آگاهی دقیق از محلی که تیکوبراهه نقشه کلاسیک خود را از ستارگان کشیده بود، راهی اورانیبورگ شد و با مشاهدات در رصدیابیهای مختلف از پاریس تا آمین طول یک درجه نصفالنهار زمین را با چنان دقتی اندازه گرفت (با چند متر اختلاف از رقم جاری یعنی 111,2 کیلومتر) که میپندارند نیوتن برای برآورد حجم زمین و ثبوت نظریه گرانش از استنتاجات پیکار بهرهمند شده است. پیکار با مشاهداتی مشابه توانست قطر استوایی زمین را 12,551 کیلومتر حساب کند که از محاسبه فعلی زمان ما یعنی 12,732 کیلومتر چندان دور نیست. این یافته ها سبب شدند که کشتیها بتوانند موقعیتشان را با دقت بیسابقهای تعیین کنند. در نتیجه، گسترش بازرگانی و تکامل صنعتی اروپا انقلاب عملی را تقویت میکرد و از آن بهره میگرفت. لویی چهاردهم، بنا به پیشنهاد پیکار، جووانی دومنیکو کاسینی، منجم ایتالیایی، را که با کشف شکل شبه کروی ستاره مشتری و مدت حرکت وضعی مشتری و مریخ در اروپا به شهرت رسیده بود به فرانسه دعوت کرد. وی به پاریس آمد (1669) و پادشاه از وی به عنوان سلطان علوم استقبال کرد. در سال 1672 او و پیکار ژان ریشه را به کاین در امریکای جنوبی فرستادند تا ستاره مریخ را در آخرین حد مقابله نهایی آن با خورشید و زمین رصدیابی کند; کاسینی همان مقابله را از پاریس مشاهده میکرد. مقایسه این دو مشاهده همزمان، از این دو نقطه جدا از هم، به اختلاف منظر مریخ و خورشید و فاصله آن دو از زمین ارزشهای جدید و مشخصتری بخشید و در منظومه شمسی ابعاد وسیعتر از آنچه پیشتر برآورده شده بود آشکار کرد. چون معلوم شد که حرکت یک آونگ در کاین از حرکت آونگ مشابه در پاریس آهستهتر است، ستارهشناسان چنین نتیجه گرفتند که شدت ثقل در نزدیکی خط استوا کمتر از شدت آن در عرضهای جغرافیایی بالاتر است، و این امر میرساند که زمین یک جسم کاملا کروی نیست. کاسینی میپنداشت که زمین در خط استوا مسطح است; نیوتن فکر میکرد که در قطبین مسطح است; تحقیقات بعدی فرض نیوتن را ثابت کردند. ضمنا کاسینی چهار قمر جدید برای زحل و تقسیم حلقه زحل را به دو حلقه (که به نام خودش مشهور است) کشف کرد. پس از مرگ کاسینی در 1712، پسرش، ژاک، در رصدخانه پاریس به جایش نشست و قوس نصفالنهار را از دنکرک تا پرپینیان اندازه گرفت و نخستین جدول اقمار زحل را منتشر کرد. کریستیان هویگنس پیش از آنکه به مجمع جهانی دانشمندان در پاریس بپیوندد، در لاهه خدماتی شایان به دانش نجوم کرده بود. وی با یاری برادرش، کونستانتین، روش جدیدی برای ساییدن و جلا دادن عدسیها ابداع کرد، با آنها تلسکوپهایی ساخت که از تلسکوپهای پیشین نیرومندتر و روشنتر بودند; با این وسیله، ششمین قمر زحل و حلقه مرموز آن سیاره را کشف کرد(1655). یک سال پس از آن، نخستین ترسیم منطقه نورانی در سحابی جبار را (که فعلا به نام خودش موسوم است) به وجود آورد و کیفیت چندگانه ستاره مرکزی آن را نیز کشف کرد.

رقیب بزرگ ستارهشناسان پاریس گروه برجستهای بود که عمدتا به گرد هاله و نیوتن در انگلستان جمع شده بودند. جیمز گرگوری اهل ادنبورگ با طرحریزی نخستین تلسکوپ انعکاسی، از دور به این جمع کمک کرد (1663); این تلسکوپی بود که در آن اشعه نورانی یک شی، به جای عدسیها، به وسیله آینهای مقعر تمرکز مییافت; نیوتن این تلسکوپ را در سال 1668 اصلاح کرد. در 1675 جان فلمستد و دیگران یادداشتی خطاب به چارلز دوم فرستادند و از وی درخواست کردند که هزینه ساختن یک رصدخانه ملی را تامین کند تا روشهای محاسباتی دقیقتر طول جغرافیایی بتواند کشتیهای انگلیسی را، که اکنون سینه دریاها را میشکافتند، راهنمایی کند. پادشاه سرمایه لازم را برای بنای آن تامین کرد و آن رصدخانه در دهکده گرینیچ، حوالی جنوب خاوری لندن، بنا شد; از آن پس، این محل به عنوان محل طول جغرافیایی صفر و زمان استانده مورد استفاده قرار گرفت. چارلز حقوقی ناچیز برای فلمستد به عنوان مدیر تعیین کرد، ولی برای دستیاران، ادوات، و تجهیزات چیزی نپرداخت. فلمستد، که ناتوان و دردمند بود، زندگی خود را بر سر آن رصدخانه گذاشت. شاگردانی پذیرفت، از جیب خود ابزار خرید، مقداری نیز از دوستان به عنوان هدیه دریافت کرد. و با بردباری به ترسیم نقشهای از آسمان، که از گرینیچ میدید، پرداخت. تا پیش از مرگش (1719)، مفصلترین و دقیقترین فهرستی را که تا آن هنگام شناخته شده بود از نام ستارگان تهیه کرد که از فهرستی که تیکوبراهه در 1601 برای کپلر به جای گذاشت به مراتب کاملتر بود. فلمستد، که از نرسیدن کمک به تنگ آمده بود، خودش به کاغذنویسیهایی که معمولا به دستیارانش ارجاع میشد میپرداخت; در نتیجه، هاله و نیوتن از تاخیری که در محاسبات و اعلام نتایج رخ میداد خشمگین شدند; سرانجام هاله آن نوشته ها را بدون اجازه فلمستد به چاپ رساند و ستارهشناس دردمند را به خشمی فوقالعاده دچار ساخت. با این حال، ادمند هاله بزرگوارترین آنها بود. در سن بیست سالگی، هنگامی که هنوز در دانش آسمانها شاگرد کمسال و مشتاقی بیش نبود، به انتشار مقالهای پیرامون مدارهای سیارهای دست زد; در همان سال (1676)، عزم سفر کرد تا ببیند که آسمان از نیمکره جنوبی چگونه به نظر میرسد. در جزیره سنت هلن وضع حرکت 341 ستاره را با نقشه نشان داد. در شب بیستویکمین سال تولدش، نخستین رصدیاب کامل از حرکت انتقالی عطارد را انجام داد. در بازگشت به انگلستان، در بیست و دو سالگی، به عضویت انجمن سلطنتی برگزیده شد.
وی، که بر نبوغ نیوتن آگاهی یافته بود، هزینه نخستین چاپ پرخرج اصول نیوتن را به عهده گرفت و در آغاز آن شعری تحسینآمیز به زبان لاتینی شیوا نوشت که به این بیت میانجامید:”هیچ میرندهای اجازه نخواهد یافت که به خدایان از این نزدیکتر شود.” هاله متن یونانی مقاطع مخروطی آپولونیوس پرگایی را تصحیح کرد و عربی آموخت تا رساله های یونانی را، که تنها در آن زبان به جای مانده بودند، ترجمه کند.

نام وی با یکی از موفقترین پیشگوییهای تاریخ در دانش آسمانها ثبت شده است. بورلی راه را با کشف شکل تمثیلی مسیرهای ستارگان دنبالهدار هموار کرده بود (1665). هنگامی که در سال 1682 ستاره دنبالهداری پیدا شد، هاله همسانیهایی بین مسیر آن و ستارگان دنبالهداری که در سالهای 1456، 1531، 1607 ثبت شده بود یافت; وی ملاحظه کرد که این نمودها در فواصل معین حدود هر هفتادوپنج سال پدید آمدهاند و پیشگویی کرد که همین نیز در 1758 مجددا ظاهر میشود. وی زنده نماند تا تحقق این پیشگویی را ببیند، ولی هنگامی که آن ستاره دنبالهدار برگشت، به نام وی خوانده شد و به اعتبار و آبروی علم افزوده گشت. تا اواخر قرن هفدهم، ستارگان دنبالهدار را اعمال مستقیم خداوند و موجب نزول بلایا بر انسان میپنداشتند; مقالات بل و فونتنل و پیشگویی هاله به این موهومپرستی پایان دادند. هاله ستاره دنبالهدار دیگری را که در 1680 دیده شده بود با آن که در سال وفات مسیح دیده بودند یکی دانست; وی به رجعت آن در هر پانصد و هفتاد و پنج سال پی برد و، از روی همین فاصله، مدار و سرعت آن به دور خورشید را محاسبه کرد. نیوتن با اظهار نظر روی این محاسبات نتیجه گرفت که “اجسام ستارگان دنبالهدار، مثل اجسام کرات، جامد، متراکم، ثابت و بادوامند و بخارات تنفسی زمین، خورشید و دیگر کرات” نیستند.1 هاله در 1691، به اتهام مادهگرایی، از تصدی کرسی ستارهشناسی در آکسفرد محروم ماند. در 1698، به دستور ویلیام سوم، با کشتی رهسپار جنوب اقیانوس اطلس شد، اختلافهای قطبنما را مطالعه کرد، و ستارگان را که از قطب جنوب میدید روی نقشه ترسیم کرد. (ولتر در مقام مقایسه با این سفر تحقیقی گفت: “مسافرت آرگونوتها جز از یک ساحل رودخانه به سوی دیگر رفتن چیز دیگری نبود.” هاله در 1718 معلوم کرد که تعدادی از ستارگان که فرض میشوند “ثوابت” هستند محلشان را از زمان یونانیها تا به حال تغییر دادهاند، و یکی از آنها به نام شعرای یمانی از زمان براهه تا کنون تغییر مکان داده است. وی با در نظر گرفتن خطای رصدیابی نتیجه گرفت که ستارگان در طول یک زمان بسیار طولانی وضعشان را نسبت به یکدیگر تغییر میدهند; و این “حرکات خاص” را اکنون به منزله یک امر واقعی پذیرفتهاند. وی در 1721، پس از فلمستد، به عنوان منجم دربار برگزیده شد; لیکن فلمستد به هنگام مرگ آنقدر تهیدست بود که طلبکاران ابزار و لوازمش را ضبط کردند و هاله خود را با لوازم ناقص و همچنین نیروی از دست رفته مواجه دید; با وجود این، در سن شصت سالگی به کار پرداخت و نمودهای ماه را در یک دور کامل هجده سال آن مشاهده و ثبت کرد. در 1742، پس از آنکه برخلاف دستور پزشک معالجش عاقلانه یک لیوان شراب نوشید، در سن هشتادوشش سالگی درگذشت. در طول عمر نیز نباید مانند شرب شراب افراط کرد.

1. درایدن اندکی قبل، در “ابشالوم واخیتوفل” (1681)، در مورد ستارگان دنبالهدار چنین متذکر شده بود: “پیش از آنکه در آسمان بدرخشند، از بخارهای زمین بر میخیزند.”